معنی ساقه زیرزمینی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
زیرزمینی. [زی زَ] (ص نسبی) تحت الارضی: اشیاء زیرزمینی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به زیر زمین. (فرهنگ فارسی معین):
در روی زمین ز سگ دوان تر
وز زیرزمینیان نهان تر.
نظامی.
- ترن زیرزمینی، قطاری که مسیرش در زیر زمین است. مترو. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات زیرزمینی، عملیات مخفیانه. کارهای پنهانی. (فرهنگ فارسی معین).
ساقه
ساقه. [ق َ / ق ِ] (اِخ) محلی است در 200 هزارگزی تهران میان قم و باغیک و آنجا ایستگاه راه آهن است.
ساقه. [ق َ] (اِخ) قصبه ای است در جنوب حبشه واقع در ناحیه ٔ لیمو، در کنار نهر کیبه و تجارت قهوه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی).
فرهنگ معین
(قَ) [ع. ساقه] (اِ.) دنباله سپاه.
اندامی از گیاه که برگ ها و جوانه ها و میوه ها روی آن قرار می گیرند، پایه، اساس. [خوانش: (قِ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) دنباله لشکر بازپسینیان سپاه مقابل طلایه مقدمه الجیش جلو دار، پایه اساس، قسمتی از اندام گیاهی است که معمولا از خاک بیرون آمده است و برگهای گیاه بر روی آن میروید ساقه ها را به دو گروه بزرگ (ساقه های هوایی و ساقه های زیرزمینی) تقسیم میکنند و هر گروه نیز دارای تقسیماتی است.
فارسی به عربی
جزع، ساق
فارسی به آلمانی
Bein (n), Keule (f), Zweig (m)
معادل ابجد
500